سلام

ساخت وبلاگ

بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق

هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش

من به هرجمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش حالان شدم

هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من...

...

وقتی این شعر رو برای اولین پستم انتخاب کردم چندین بار در ذهنم مرورش کردم!

انگار همه ی حرفهای دلم رو خلاصه کرده!

انگار دیگه جایی برای حرف نذاشته!

نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ساعت 22:49 توسط قاصدک سپید| |

ممنون که بودید...
ما را در سایت ممنون که بودید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasedaksepid بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 18:04